اما من واسه ات می مردم 

ساخت وبلاگ

بی تو هر شب غمتو به خلوت خودم می بردم
خبری از تو نبود و لحظه ها رو می شمردم
وقتی شب سحر میشد به بیقراری
خودمو به دست گریه می سپردم
گله و شکایتی از تو به لب نمی آوردم
تو به یاد من نبودی
اما من واسه ات می مردم
تو منو مثل یه بازیچه میخواستی
که واسه ات گریه کنم واسه ات بخندم
اما من واسه ات می مردم
تو منو با دریا دریا اشک چشمام نمی خواستی
آخه تو بیشتر از اون گریه ی من گریه می خواستی
تو منو مثل یه بازیچه میخواستی
اما من واسه ات می مردم

پاره وقت... هفدهم...
ما را در سایت پاره وقت... هفدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laminor بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 20:13